ورزشی: یکی از تفریحات حاشیه ای حاضران در یورو 2024 را تماشا می کنید.
جای خالی امباپه نه تنها حس شد، بلکه ترس نبودنش تمام جان تیم دیدیه دشان را فرا گرفت. فوق ستاره فرانسوی با غیبتش ثابت کرد همه چیز این تیم است و بزرگی خروسها روی ساقهای او ساخته شده و در تیم ملی همه امیدها به خودش ختم میشود. در میدان دیگری اوکراین از خاکستر امیدهایش، یک شعله گرم ساخت تا همچنان به نگه داشتن مردم کشورش پای تماشای یورو 2024 ادامه دهد. نسل جدید اتریش هم اولین درخشش ویژه خودش را به نمایش گذاشت و ثابت کرد در این تیم قرار است خبرهایی در آینده باشد و میتوانیم رفته رفته آنها را جدی بگیریم. روز هشتم رقابتهای یورو 2024 اوکراین را در میدان نگه داشت، امید را از لهستان دورتر کرد، شگفتی اسلواکی را با شگفتی دیگری پاسخ داد و شاید در اتفاقی نه چندان خوشآیند اولین بازی بدون گل بازیها را میان 2 تیم مدعی رقم زد.
بازگشت اوکراین
شبیه روزهایی که جنگ در کشورشان ویرانی به بار میآورد و آنها هنوز هم امید به زندگی را تمرین میکنند، اوکراینیهای درون میدان هم جنگیدند تا زندگی هنوز به آنها یک فرصت دیگر بدهد. چارهای نبود و چیزی برای از دست دادن نداشتند. روی سکوها آندری شوچنکو وقتی تیمش از حریف عقب بود، شاید بارها آرزو میکرد میتوانست در همین سن و سال پیراهن به تن کند، وارد زمین شود و برای فوتبال کشورش کاری از پیش ببرد. با این حال او فقط میتوانست نظارهگر این داستان باشد. نظاره کرد و دید که فوتبالیستهای کشورش، میخایلو مودریک افت کرده چلسی، آرتم دووبیک که در بازی اول مایوس کننده بود، دروازهای که از لونین پس گرفته بودند و همه بازیکنان و ارکان این تیم چگونه در پیراهن تیم ملی روی دیگری را به نمایش گذاشتند و برای لبخند بخشیدن به مردم جنگزده کشورشان به نفس نفس افتادند. اوکراین چیزی برای از دست دادن نداشت؛ اما اندوختهای در اردوی آنها بود که اگر چه هیچ رقیبی آرزوی در اختیار داشتن آن را نمیکرد؛ اما کارایی خاصی نشان میداد. آنها نه در مقابل یورو 2024 و نه در برابر اسلواکی، اوکراین پیش روی کابوسهای مردمش ایستاده بود و میخواست دستکم برای 90 دقیقه آنها را از تب و تاب جنگ دور کند. دور هم کرد و با این پیروزی اوکراینیها هم به باقی ماندن در یورو امیدوار شدند. کار اسلواکی هم برای ادامه خلق شگفتی سخت شد. در این گروه همه چیز گره خورده است و هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. این گروه، گروه شگفتیهاست!
رونمایی از اتریش
آنها در بازی اول هم تا اندازهای خودنمایی کردند؛ اما اتریش جدید و مدعی و مترقی و در حال بزرگ شدن به نمایشی درخشانتر احتیاج داشت. عقابهای سرخ فوتبال قاره سبز به رقم زدن چنین نتیجهای و استیلا در یک میدان معتبر احتیاج داشتند تا به همه اعلام کنند میخواهند بلژیک جدید فوتبال ملی جهان باشند. تیم رالف رانگنیک لهستان را حتی پس از ورود لواندوفسکی یک رقیب تسلیم و دست و پا بسته نگه داشت تا ثابت کند از پس کارهای بزرگی بر میآید و میخواهد در دنیای مستطیل سبز، خاطراتی متفاوت با تمام تاریخش بسازد. ورزشگاه برای اتریش مثل ورزشگاه خانگی بود و آنها بودند که نبض سکوها را در اختیار داشتند. لهستان هم همان تیم کمرمق و مایوس کننده دور مقدماتی بود. این تیم اگر چه ضربات زیادی به سمت دروازه اتریش فرستاد؛ اما دقت پایین این ضربات و تحت فشار قرار گرفتن لهستان پس از گل سوم نشان داد که شاید کار برای آنها تمام شده است. بازی بعدی در برابر فرانسه خواهد بود. فرانسهای که نمیتواند بیشتر از یک بازی دوری امباپه را تحمل کند پذیرای تیم بدون امتیاز گروه است و شاید لهستان باید بدون امتیاز به معدود تیمهایی بپیوندد که راهی برای حضور در دور حذفی پیدا نمیکنند و خیلی زود راهی خانه خواهند شد. سیستم 4-2-3-1 رانگنیک هر چقدر در منچستریونایتد کارایی نداشت، در تیم ملی اتریش خوب جواب میدهد و آنها از این شیوه بازی در حال نتیجه گرفتن هستند. اکنون اتریش مانده و یک ماموریت بزرگ که نشان خواهد داد آیا این تیم به مرز پختگی و شرایط نامآوری در میادین بزرگ رسیده است یا هنوز هم باید منتظر ظهور ستارههای جوان باشند! این تیم باید از هلند امتیاز بگیرد تا شانس خودش برای باقی ماندن در رقابتها را افزایش دهد. اتریش با بردی که در بازی روز گذشته جام ملتها به دست آورد، برای خودش یک آزمون بزرگ پیش روی هلند تدارک دید. آنها برای ساختن رویاهای بزرگ به دیدار روز پایانی میروند.
جای خالی امباپه
ستارهها درخشیدند، کانته، رابیو، دمبله، گریزمان و مارکوس تورام همه توان خودشان را به کار گرفتند؛ اما همه توان خروسها بدون کیلیان امباپه پدیده خاصی نبود. فرانسه نشان داد که برای کسب نتیجه در برابر رقبای مطرح تا چه اندازه به بزرگی و آمادگی و سرعت و نبوغ و تکنیک فوق ستارهاش وابسته است. وابستگی زیاد این تیم به امباپه کاری کرد که آنها حتی در آستانه شکست هم قرار گرفتند. اگر نبود تکنولوژی آفساید هوشمند و اگر پای مدرنیته به فوتبال باز نشده بود، شاید هلند برنده میدان نام میگرفت و سیمای غمگین جوان هلندی را پس از رد شدن گل نمیدیدیم. بازی هلند و فرانسه در سطح تیمها برنده و بازنده نداشت؛ اما در ردیف بازیکنان یک بازنده بزرگ داشت. ژاوی سیمونس کسی بود که شاید رونالد کومان میبایست تمام جلسه توجیهی پس از مسابقه را به برگرداندن انگیزههای او اختصاص دهد. صورت غمگین ستاره جوان، آن هم بعد از خوشحالی طولانی گل روبهروی هواداران روی سکوها نشان داد امتزاج فوتبال و تکنولوژی هنوز نتوانسته چهره مهربانی پیدا کند و بیشتر روی بیرحمی با این ستارههای جوان نشان میدهد. شاید حتی ویرجیل فندایک هم وقتی از داور مسابقه با نگاهی ملتمسانه میپرسید که آیا باید توپ را به وسط زمین ببرم یا خیر؛ به فکر همتیمی کم سن و سالش بود. از همه این افت و خیزهای جریان بازی که بگذریم باید یک اعتراف هم در مورد بازی فرانسه و هلند داشته باشیم. لالههای نارنجی روی بزرگ و مدعی خودشان را به تصویر کشیدند. آنها ثابت کردند از حریف بزرگی مثل فرانسه فقط یک امباپه کمتر دارند و اگر چنین بازیکنی در میدان نباشد، میتوانند از پس از هر رقیبی بر بیایند و هلند با کومان هم ممکن است مدعی جدی قهرمانی نام بگیرد. هلندیها بارقهای از امید را به اردوی هواداران زیاد و سرشار از هیجان و شور خود در خیابانهای آلمان آوردند. از این به بعد شاید در خیابانهای کشور میزبان رقابتها شاهد شور و حرارت بیشتری از دستههای نارنجیپوش باشیم و شاید تصاویر هوایی از شهرهای میزبان بازیهای هلند انعکاس بیشتری از رنگ نامتعارف نارنجی در مسیرها نشان بدهد.